با طبیعت آشتی کنیم

با طبیعت آشتی کنیم

بیایید در نظافت و نگهداری احساس مسئولیت کنیم و به درختان و گیاهان احترام بگذاریم. زمین خانه ی ماست.
با طبیعت آشتی کنیم

با طبیعت آشتی کنیم

بیایید در نظافت و نگهداری احساس مسئولیت کنیم و به درختان و گیاهان احترام بگذاریم. زمین خانه ی ماست.

شن و دوچرخه

از خدا دیگر هیچ نمی خواهم ؛ دیگر هیچ آرزویی ندارم ؛ رویایم را می‌خواستم کـه بـه ان رسیدم ؛ دنیا را می خواستم کـه ان را بـه دست آوردم ؛ رویایی کـه همان دنیای من اسـت، و تویی کـه همان دنیای منی….مادرم...

عکس عاشقانه

مردی با دوچرخه به خط مرزی میرسد.
او دو کیسه بزرگ همراه خود دارد.
مامور مرزی میپرسد : « در کیسه ها چه داری؟». او میگوید «شن»
مامور او را از دوچرخه پیاده میکند و چون به او مشکوک بود ، یک شبانه روز او را بازداشت میکند ، ولی پس از بازرسی فراوان ، واقعاً جز شن چیز دیگری نمییابد.
بنابراین به او اجازه عبور میدهد.
هفته بعد دوباره سر و کله همان

شخص پیدا میشود و مشکوک بودن و بقیه ماجرا...
این موضوع به مدت دو سال هر هفته یک بار تکرار میشود و پس از آن مرد دیگر در مرز دیده نمیشود.

ادامه نوشته

جانم مولی علی علیه السلام

تا قافیه با نام علی جور درآمد
از رگ رگ من مستی مستور در آمد
از مأذنه آوای " هوالعشق" بلند است
از قافیه فریاد " هوالنّور " درآمد
در شام "فَلا هادیَ لَه " کعبه ترک خورد
از سینهٔ دیوار حرم نوردر آمد
نزدیک شد و بوسه کف پای علی زد
خورشید که از فاصله ای دور درآمد
هستی پُرِمستی شد و چرخید به دورت
از دور ضریح تو که انگور درآمد
موسی دَمِ صحن تو نشست و به همه گفت
این نور همان است که از طور درآمد
یک عمر زمین خورده ی دُرّ نجف توست
فیروزه که از خاک نشابور درآمد
شیرینی اوصاف تو مانند عسل بود
این قاعده از کندوی زنبور درآمد
آن ها که سرِ سفره ی حیدر ننشستند
دیدند که آش خلفا شور درآمد
از منکر اوصاف علی نیست توقّع
این جانور از روز ازل کور درآمد
باید که بپرسی مزه ی عشق علی را
از میثم تمّار که منصور درآمد
هر کس هوس تیغ تو را کرد پَرَش ریخت
مثل پدر عَمر که بدجور درآمد
نام تو نمک بود و به شعرم مزه ای داد
این شد که غزل های من اینجور درآمد
بگذار که خاک کف نعلین تو باشد
آن روز که این شاعرت از گور درآمد

ادامه نوشته