با طبیعت آشتی کنیم

با طبیعت آشتی کنیم

بیایید در نظافت و نگهداری احساس مسئولیت کنیم و به درختان و گیاهان احترام بگذاریم. زمین خانه ی ماست.
با طبیعت آشتی کنیم

با طبیعت آشتی کنیم

بیایید در نظافت و نگهداری احساس مسئولیت کنیم و به درختان و گیاهان احترام بگذاریم. زمین خانه ی ماست.

تخته سنگ

در زمان‌های گذشته، پادشاهی تخته سنگ را در وسط جاده قرار داد و برای این که عکس العمل مردم را ببیند، خودش را در جایی مخفی کرد. بعضی از بازرگانان و ندیمان ثروتمند پادشاه بی‌تفاوت از کنار تخته سنگ می‌گذشتند؛ بسیاری هم غر می‌زدند که این چه شهری است که نظم ندارد؛ حاکم این شهر عجب مرد بی‌عرضه‌ای است و…

با وجود این هیچکس تخته سنگ را از وسط بر نمی‌داشت. نزدیک غروب، یک روستایی که پشتش بار میوه و سبزیجات بود، نزدیک سنگ شد. بارهایش را زمین گذاشت و با هر زحمتی بود تخته سنگ را از وسط جاده

ادامه نوشته

چاه کن

حاکم عباسیان از شخصی بسیار خوشش می‌آمد و از همنشینی با او بسیار شادمان می‌شد. نوکران و خدمه‌ زیادی به فرمانروای عباسیان خدمت می‌کردند، اما یکی از این غلام‌ها بسیار حسود و کینه ‌ای بود و زمانی که از دوستی و رفاقت بین حاکم و آن مرد عرب اطلاع پیدا کرد، بسیار حسادت ورزید و او را مانع رسیدن به اهداف خودش دانست.
بر این اساس به این فکر افتاد تا او را به شکلی نزد حاکم خراب کند که از چشم او بیفتد و خودش را در حضور حاکم عزیز جلوه دهد. روزی آن غلام نزد مرد عرب رفت و به او گفت من هنگام ظهر مهمانی ترتیب دادم، خوشحال می‌شوم که

ادامه نوشته