با طبیعت آشتی کنیم

با طبیعت آشتی کنیم

بیایید در نظافت و نگهداری احساس مسئولیت کنیم و به درختان و گیاهان احترام بگذاریم. زمین خانه ی ماست.
با طبیعت آشتی کنیم

با طبیعت آشتی کنیم

بیایید در نظافت و نگهداری احساس مسئولیت کنیم و به درختان و گیاهان احترام بگذاریم. زمین خانه ی ماست.

یا علی علیه السلام

راز پوشی برای این است که رازگویی و اعتماد بیش از حد به دیگران و سفره دل را پیش هر کسی باز کردن موجب گرفتاری و دردسر می‌شود.
گر خود رقیب شمع است اسرار از او بپوشان کــان شوخ سربریده بند زبـان ندارد. چنگ خمیده قامت می خواندت به عشرت بشنو که پند پیران هیچت زیان ندارد. حافظ


ز لیلایی شنیدم یا علی گفت / به مجنونی رسیدم یا علی گفت
مگر این وادی دارالجنون است / که هر دیوانه دیدم یا علی گفت
نسیمی غنچه ای را باز میکرد / به گوش غنچه آندم یا علی گفت
خمیر خاک آدم چون سرشته / چو بر میخاست آدم یا علی گفت

ادامه نوشته

دحوالارض

دحوالارض ۲۵ ذی القعده :
دَحو به معنای گسترش است و برخی نیز آن را به معنای تکان دادن چیزی از محلِ اصلی اش تفسیر کرده اند. منظور از دحوالارض (گسترده شدن زمین) این است که در آغاز، تمام سطح زمین را آب های حاصل از باران های سیلابیِ نخستین فراگرفته بود. این آب ها، به تدریج در گودال های زمین جای گرفتند و خشکی ها از زیر آب سر برآوردند و روز به روز گسترده تر شدند.


از سوی دیگر، زمین در آغاز به صورت پستی ها و بلندی ها یا شیب های تند و غیرقابل سکونت بود. بعدها باران های سیلابی مداوم باریدند، ارتفاعات

ادامه نوشته

همای رحمت

انسان آن چیزی نمی‌شود که آرزو می‌کند، آن می‌شود که تکرار می‌کند. کارل گوستاو یونگ


علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ماسوا فکندی همه سایه‌ی هما را
دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم به خدا قسم خدا را
به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند
چو علی گرفته باشد سر چشمه‌ی بقا را

ادامه نوشته

تصمیم

کسی که درونش آرام نباشد، حتی در بهشت هم آسایش نخواهد داشت. توماس کمپیس
کسی که دیگران را می‌فهمد، خردمند است؛ کسی که خود را می‌فهمد، بیدار است. لائوتسه


از کودکی همیشه فکر میکردم شبها کسی زیر تختم پنهان شده است. نزد پزشک اعصاب رفتم و مشکلم را گفتم. روانپزشک گفت: فقط یک سال هفته‌ای سه روز جلسه ای ۵۰ میلیون بده و بیا تا درمانت کنم.
شش ماه بعد اون پزشک رو تو خیابان دیدم. پرسید، چرا نیومدی؟ گفتم، خُوب، جلسه‌ای پنجاه میلیون، برای یک سال خیلی زیاد میشد. یه نجّار منو مجانی معالجه کرد و حالا خوشحالم که اون پول رو پس‌انداز کردم و یه ماشین نو خریدم. پزشک با تعجّب گفت، عجب! میتونم بپرسم اون نجّاره چطور تو را معالجه کرد؟ گفتم: به من گفت اگه پایه‌های تختخوابم را ببُرم؛ دیگه هیچکس نمی‌تونه زیر تختم قایم بشه!

ادامه نوشته