امیر المؤمنین می فرمایند: جبران آنچه با سکوت از دست میرود آسانتر است از آنچه با سخن گفتن از دست میرود.
کعبه خلوتگه اسرار فراوان علیست
بیت حق جلوهگر از روی درخشان علیست
در جهان مرد عمل باش و علی را بشناس
که ترازوی عمل کفه و میزان علیست
ای کج اندیش مکن غصب خلافت زیرا
به خدا بعد نبی سلطنت از آن علیست
روز محشر که گذرنامه جنت طلبی
آن گذرنامه به امضاء و به فرمان علیست
دادگاهی که به فردای قیامت برپاست
حکم حکم علی و محکمه دیوان علیست
کشتن “مرحب” و بگرفتن خیبر در کف
خاطرات خوش دیباچه دوران علیست
دور شو ای پسر “عبدود” از دیدهی او
که شجاعان عرب پشه به میدان علیست
این حسینی که رئیس الشهدایش خوانند
با خبر باش که شاگرد دبستان علیست
گرچه این دیده ز دیدار نجف محروم است
در عوض ریزهخور سفره احسان علیست
“سید حسن خوش زاد”
پدر و پسر
شبی پدری به پسرش گفت: بچه بلند شو سنگ یک من همسایهمان را بگیر که آرد بکشیم، بدهم مادرت نان بپزد. همینطور که حرف میزد گربهای داخل خانه شد.
پسر گفت: این گربه را من ده دفعه کشیدم، یک من است. پدر گفت: خوب برو متر همسایه را بگیر تا ببینم مادرت از قالی چقدر بافته است. پسر گفت: من ده دفعه دم گربه را متر کردم، نیم گز است. پدر ناراحت شد و گفت: بلند شو ببین باران میآید یا نه؟ پسر گفت: این گربه همین حالا از حیاط آمده، دست بکش ببین تر است، اگر تر است باران میآید. پدر که دید هرکاری به بچه میدهد از زیرش در میرود، گفت: خوب بلند شو یک قلیان چاق کن بکشیم.پسر گفت: همه کارها را من کردم، این آخری را دیگر خودت بکن.
عالم ذر
مجلسی درباره ی علت اینکه در عالم ذرّ، ارواح عده ای از انسانها به بدنهای بهشتی و عده ای به ابدان دوزخی تعلق یافته فرموده اند: «بدان که محدثین بزرگوار بر این باورند که چون خدای متعال درباره ی اعمال و عقاید مردم در آینده علم داشت؛ پس بدنهای (اصلی) اهل خیر را از گل بهشتی و بدنهای اهل شر را گل دوزخ آفرید تا اینگونه هر چیزی به اصلش و آنچه بدان سزاوارتر است بازگردد؛ پس اینگونه اعمال هر کسی سبب خلقت بدن او شده است نه بالعکس که بدن و طینت او سبب انجام اعمال خیر یا شر (در دنیا و یا عالم ذرّ) بوده باشد. » ایشان سپس از قول محدث آسترآبادی نقل میکنند که فرموده است: مراد از خلقت ابدان در عالم ذرّ، خلق تقدیر است؛ یعنی اینکه خدا از دو طینت، بدنهایی را مقدر فرموده و سپس ارواح را به امری مکلف ساخت و از هر یک، کاری سرزد و خدا برای هر روحی، به نسبت آنچه انجام داده بود بدنی عطا نمود که شایسته ی آن بود. وی سپس درباره ی این فرمایش خویش میافزاید: از روایات اینگونه فهمیده میشود که اولین تکلیف، دو بار اتفاق افتاده یکی در عالم ارواح و دیگر در عالم ذرّ، زمانی که ارواح به بدنهای کوچکی مثل مورچه تعلّق یافتند و به خاطر اینکه اکثر مردم تحمّل درک جوهر مجرد را ندارند، از عالم ارواح به عالم ظلال تعبیر فرموده اند که نشان دهند آن عالم، مانند سایه، از این کثافات جسمانی به دور بوده است، چیزی بوده نه مانند این چیزهای محسوس کثیف.
با این نقل قولی که از دو عالم و محدث بزرگوار نقل نمودیم متوجه میشویم که در فهممان از این روایات، تنها نبوده و بزرگانی پیش از این نیز ولو جسته و گریخته در این باب، سخنانی فرموده و بر این امر تأکید نموده اند که انسان در عالم ارواح، مختار و حامل بار تکلیف بوده است و نتیجه ی آن تکلیف، بدنی بوده که به او در عالم ذرّ عطا شده است.
حضرت امام صادق (علیه السلام) در کلامی نورانی فرموده اند:
خداوند رسولان خویش را به سوی مردم ارسال کرد در حالی که آنها هنوز در پشت مردان و ارحام زنان بودند؛ پس هر که آن روز ایشان را تصدیق کرد پس از آن نیز آنها را تصدیق کند و هرکه تکذیبشان نمود پس از آن هم تکذیبشان کند. ادامه دارد...
گل حیات
در غار دوگون ها نقاشی ها یک بشقاب پرنده را نشان می دهد که از آسمان به زمین می آید و بر روی سه پایه بر زمین می نشیند و سپس موجودات داخل سفینه گودال وسیعی در زمین می کندند و آن را با آب پر می کردند، واز سفینه به داخل گودال می پریدند و به سطح آب می آمدند. این موجودات بسیار شبیه دلفین ها بودند. در حقیقت ممکن است که دلفین بوده باشند ولی نمی توانیم این را با اطمینان بگوئیم. طبق گفته داگون ها،آنها شروع به برقراری ارتباط با افراد قبیله داگون کردند، و به آنها گفتند که از کجا آمده اند و همه اطلاعات را به داگون ها دادند.
بسیاری از انسانها از جمله دانشمندان نمی دانند با این قبیل اطلاعات چکار کنند و به نوعی آنها را در گوشه ای از ذهن خود مخفی می سازند و ندیده و نشنیده فرض می کنند. تا زمانیکه ما راه تلفیق این اطلاعات غیر طبیعی را با اندوخته های ذهنی فرا نگیریم، فقط آنها را در جایی قرار می دهیم. زیرا در صورت قبول آن، فرضیه های ما جواب نمی دهند.
قبیله دوگونها و نجوم و ستاره شناسی
دوگون ها به علت داشتن دانش اختر شناسی و آموخته های سنتی شفاهی شان در این علم بسیار معروفند ؛ اگر به هزاران سال پیش از این بازگردیم ، در مورد منظومه های ستاره ای ، پیوندی بین صورت فلکی شعرای یمانی و ایزیس ، الهه ی مصری می بینیم.
تا قرون ۱۹ و ۲۰ میلادی ، در مورد دانش نجوم دوگون ها و این که آن ها این دانش را از کجا آموخته اند اکتشافی صورت نگرفت. سنت شفاهی آن ها می گوید که «نومو» این دانش را به آن ها آموخته است.
منبع اطلاعات و دانش آن ها شاید به زمان کاهنان مصر باستان برسد. در سال ۱۹۳۰ میلادی ، ۴ کاهن دوگون ، مهم ترین و ارزشمند ترین سنت های نا گفته و اسرار شان را با دو انسان شناس فرانسوی ، به نام های «مارسل گریال» و «گرمین دیه ترلن» ، با ۱۵ سال شاگردی و کارآموزی این دو فرانسوی در قبیله در میان گذاشتند. این ها افسانه های مرموز و در راز مانده ای در مورد ستاره ی شعرای یمانی (در فارسی به آن «شباهنگ» و در انگلیسی به آن “سیروس” می گویند) که ۶/۸ سال نوری با زمین فاصله دارد. کاهنان دوگون می گویند که ستاره ی شباهنگ دارای ستاره ی همدمی است که از چشم انسان پوشیده و نا مرئی است. آن ها حتی اظهار می کنند که این ستاره مدار بیضوی با دوره ی گردش ۵۰ ساله ای دارد که به دور ستاره ی شعرای یمانی می گردد که این ستاره کوچک و به طرز شگفت انگیزی سنگین است و به دور محور و قطب خود دوران می کند و می چرخد. منظورشون کوتوله هستش که اخیرا کشف شد. انسان شناس ها به طور ابتدایی این معلومات را در یک مجله ی گمنام انسان شناسی منتشر کردند، زیرا آن ها قدر و اهمیت اختر شناسی و علمی این اطلاعات مهم را نمی دانستند.
چیزی که آن ها نمی دانستند این بود که از سال ۱۸۴۴ میلادی ، اختر شناسان به این نکته مظنون شده بودند که ستاره ی شباهنگ قمری دارد ، یعنی آن ها حدس زده بودند که این ستاره باید قمری داشته باشد. هنگامی که آن ها با رصد های انجام شده پی بردند که ستاره ی شعرای یمانی در مسیر خود تلو تلو می خورد و لنگ می زند و می لرزد ، گمان آن ها به یقین و واقعیت تبدیل شد. در سال ۱۸۶۲ ، الوان کلارک قمر شباهنگ را کشف کرد که معلوم شد این ستاره منظومه ای دو ستاره ای است.
در سال ۱۹۲۰ ، معلوم شد که قمر ستاره ی شباهنگ ، یعنی کوتوله ، یک ستاره ی کوتوله ی سفید است. کوتوله های سفید ستاره هایی کوچک ، متراکم و چگال اند که به طور کم نور و تاریک می درخشند. کشش جاذبه ی این ستاره ی همدم ، علت تلو تلو خوردن ستاره ی شعرای یمانی است. کوتوله از سیاره ی زمین کوچکتر است.
دوگون ها نام این قمر دوم را پوتولو به معنای ستاره ی تولو ، و به معنای کوچکترین بذر- پو گذاشته اند. بذر به خلقت مربوط است و بر میگردد ؛ در این جا شاید به معنای خلقت انسان. با این اسم (بذر) آن ها کوچک بودن ستاره را توصیف میکنند.آن ها می گویند این کوچکترین چیزی است که وجود دارد. آن ها حتی ادعا می کنند که این سنگین ترین ستاره است و به رنگ سفید است. دوگون ها بدین گونه ستاره ی همدم ستاره ی شعرای یمانی را با سه مشخصه ی اصلی و عمده به عنوان یک کوتوله ی سفید توصیف می کنند: کوچک ، سنگین و سفید.
توصیف نومو
نومو ها ارواح و روان های اجدادیشانند (گاهی اوقات مربوط می شود به خدایان( که به وسیله ی قبیله ی دوگون مالی پرستش می شده اند. کلمه ی نومو از یک کلمه ی دوگونی به معنای درست کردن یک نوشیدنی مشتق شده است. نومو ها معمولا مخلوقاتی دو جنسه (ذوحیاتین ، خاکی و آبی) و ماهی مانندی توصیف شده اند. هنر های بومی ، نومو ها را مخلوقاتی شبه انسانی ، با دست و پا و مانند ماهی با دم نشان می دهند. کارتن ماهی بنام نومو یادته؟ گاهی حتی به آن ها «ارباب آب» ، «آگاهی دهندگان و انگیزانندگان» و «معلمان» می گویند.
نومو را می توان تک و منحصر بفرد یا گروهی از ارواح به عنوان یک کل نامید. معنی این عنوان یعنی «نومو» را میتوان «به طور مشخص فرد» و «نومو ها» را میتوان به گروهی از«هستی ها یا بودن ها» ربط داد
نومو شایسته ی اسم هایی همچون «منحصر به فرد» یا «گروهی از ارواح به عنوان یک کل» نیز هستند.
اسطوره شناسی (افسانه شناسی) نومو
اسطوره شناسی نومو اظهار می کند که نومو اولین مخلوقی بود که توسط خدای آسمانی ، آما ، آفریده شد. اندکی بعد از این خلقت نومو تحت تاثیر یک دگرگونی قرار گرفت و به ۴ جفت دوقلو تبدیل شد. یکی از این دو قلو ها علیه نظم جهانی که توسط آما خلق شده بود، شورید. آما ،برای دوباره نظم بخشیدن به خلقتش یکی دیگر از اولاد و دودمان نومو را قربانی کرد و بدن او در سراسر جهان تجزیه و پراکنده شد. این پراکندگی بدن ، توسط دوگون ها ، به عنوان منبعی برای ازدیاد معابد بینو در سرزمین مادریشان تلقی شد ; بدین صورت که هر جا که تکه ی بدنی افتاد ، آن ها معبدی بنا کردند.
در اواخر سال ۱۹۴۰ میلادی ، دو انسان شناس فرانسوی نامبرده ( که از سال ۱۹۳۱ با دوگون ها کار می کردند و به سر می بردند) ، میراث دار اطلاعاتی ارزشمند و مرموز دیگری نیز شدند و آن چیزی نبود جز اسطوره شناسی مهر و موم شده و مرموز دیگری درباره ی نومو.
دوگون ها به این دو انسان شناس ، باوری را گفتند که می گفت نومو ها ساکن و مقیم و اهل ستاره ی گردنده به دور ستاره ی شعرای یمانی بودند!
نومو ها با یک کشتی فضایی به همراه غرش و صدای رعد آسا و آتش از آسمان فرود آمدند. بعد از پایین آمدن ، آن ها مخزن آبی ساختند و در آن به غواصی پرداختند. افسانه های دوگون ها اظهار می کند که نومو ها نیازمند زندگی در محیطی با مایع آب بودند.
بر حسب افسانه ای که گرایل و دیه ترلن نقل می کنند :نومو بدن خود را در برابر انسان ها قسمت قسمت و تکه تکه می کرد تا انسان ها از آن تغذیه شوند. شاید به همین دلیل نیز آن ها میگویند که جهان نوشیده از بدن او است; نومو همچنین انسان ها را وادار به نوشیدن کرد. او تمام وجودش را به هستی های انسان بخشید. نومو به یک درخت به دار آویخته شد و مصلوب شد ، اما زنده و احیا شد و به خانه و دنیای مادری خودش بازگشت. افسانه های دوگون می گوید او روزی در قالب انسانی ، برای ملاقات دوباره ی زمین در آینده باز خواهد گشت.
جدال
در سال ۱۹۷۰ کتابی با عنوان » راز شباهنگ » درباره ی سنت ها و باورهای دوگون ها در باب ستاره ی شباهنگ و نوموها توسط » رابرت تمپل » به چاپ رسیده و به محبوبیت قابل توجهی نیز رسید. در این کتاب » رابرت تمپل » به این نتیجه رسید دانش دوگون ها درباره ی نجوم و پدیده های غیر قابل رویت کیهانی را فقط در صورتی میتوان توضیح داد که قبول کرد این دانش ها توسط نژاد فرا زمینی که در برخی نقاط در زمان های گذشته به ملاقات دوگون ها آمده بودند به آن ها داده شده است. او این قبیله را به افسانه ی نومو ربط داد و قانع شد و به این پی برد که نوموها ساکنان فرا زمینی منظومه ی ستاره ای شباهنگ بودند که در گذشته های دور چندین بار به زمین سفر کردند و دانش در مورد منظومه ی ستاره ای شباهنگ ( شعرای یمانی را ) ، ( مانند منظومه ی شمسی ما ) در اختیار قبایل دوگون قرار دارند.
در این حال،» والتر ون بیک » ، انسان شناسی که درباره ی دوگون ها مطالعه میکند، هیچ شواهدی از اینکه دوگون ها ذره ای دانش تاریخی درمورد ستاره ی شعرای یمانی را در گذشته داشته اند پیدا نکرد.
ون بیک مطرح کرد که » گرایل » درگیر مسایلی همچون مشکلات پرسش از منابع دوگونی خودش شد که در طی آن افسانه ها و اسطوره های جدیدی با درد دل ها و صحبت های دوگون ها به وجود آمد.
«کارل ساگان » در اولین گردهمایی دوگون اشاره کرد که دوگون ها دانش خود در مورد این که ستاره ی شباهنگ ستاره ای دوتایی است را در سال ۱۹۴۰ کسب کردند، یعنی در حالیکه فرصت فراوانی نیز داشتند تا دانش خود در مورد علوم کیهانی درباره ی ستاره ی شعرای یمانی و منظومه ی شمسی را در تماس با جوامع زمینی و انسان ها را ارتقا دهند. (یعنی او میگفت دوگون ها دانش خود را در همین ۷۰ سال اخیر کسب کرده اند.) نیز باید به این نکته اشاره کرد که سیستم های ستارگان دوتایی مثل شباهنگ دارای منطقه بسیار محدود و یا منطقه ای غیر مسکونی برای حفظ سیاره ای قادر به حفظ زندگی ، آن طور که نوموها از زندگی وابسته به آب میگویند، هستند.
جهاد با نفس
حدیث :
- امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: کسى که از نفس خود مواظبت کند و از او حساب کشد سود مى برد و کسى که از او غافل شود زیان مى بیند و کسى که (از نفس خود) بیمناک باشد در سلامت و امان قرار مى گیرد و کسى که عبرت گیرد بینا شود و کسى که بینا باشد هوشیار و زیرک است و کسى که زیرکى دارد آگاهى مى یابد.
حدیث :
- پیامبر صلى الله علیه و آله در وصیتش به ابوذر فرمود: اى ابوذر! از نفس خود حساب بکش پیش از اینکه از تو حساب کشیده شود زیرا حساب رسى امروزت بسى آسانتر از حسابى است که فردا از تو کشند و به نفس خود رسیدگى کن پیش از آنکه در ترازوى سنجش نهاده شوى و براى آن روز بزرگى که کردارها نمایان مى شود خود را مهیا و آماده ساز همان روزى که اعمال هویدا مى شود و هیچ چیز بر خداوند پوشیده نیست ، اى ابوذر! کسى از گروه پرهیزکاران شمرده نمى شود مگر اینکه از نفس خود حساب کشد حسابرسى و دقتى شدید، شدیدتر از حسابى که شریکى از شریک خود مى کشد، پس باید بداند که خوردنى و نوشیدنى و پوشاکش از کجاست ؟ آیا از حلال است یا از حرام ؟ اى ابوذر! کسى که باکى ندارد که از کجا و چه راهى مال به دست مى آورد خداوند نیز درباره او باکى ندارد که وى را از چه راهى وارد آتش سازد.