فرصت خوبی هست که به شهر رشت یه سری بزنیم و دینمون رو بهش ادا کنیم.سفرمون چهار نفری بود و با اتوبوس باید می رفتیم.یه زنگی به ترمینال غرب زدم ،گفت:عصرها تا شب یه ساعت یه ساعت برای رشت ماشین هست.قرارمون این شد که روز چهارشنبه نوزدهم آذر ماه به سمت رشت حرکت کنیم.ساعت نه شب ترمینال بودیم و هیچ ماشینی به سمت رشت نمی رفت.بیش از هشتاد درصد اتوبوس ها به سمت مهران رفته بودند و جالب این که سواری پرایدی بود که داد می زد مهران مهران...دو سه تا اتوبوس دیدیم که به سمت اردبیل و تبریز می رفتن.با بچه ها گفتیم بریم اردبیل.ولی قبلش یه سری به ترمینال سواری ها زدیم.ساعت از ده شب گذشته بود و اونام کار نمی کردن.بعد از یه کم دور زدن تو ترمینال سواری ها یه راننده خط رشت رو دیدیم و گقت دویست هزار تومن می گیرم و می برم .با کلی چونه زدن به صد و هشتاد راضی شد.
پاییزه...
راننده آقای تبریزی و متولد و ساکن بندر انزلی و تو خط رشت کار می کرد و پلاک ماشینش برای قم بود!!!!!!!!خیلی دوست دارم یه بار کولمون رو ورداریم و بریم ترمینال و به طور تصادفی به سمت یه شهر حرکت کنیم .سفری بدون برنامه ریزی و به قولی یه هویی.حدود ساعت ده و ربع بود که حرکت کردیم.ما که خواب بودیم و چند باری چشممو باز کردم یه بار دیدم منجیل هستیم بار دوم امامزاده هاشم و سومین بار شهر رشت.ساعت رو نگاه کردم دیدم سه و نیم صبح هست.طرف سه ساعت و ربع اومده بود.خلاصه رفتیم اقامتگاهمون تا بخوابیم شد ساعت چهار صبح.